m
Followers:
0
از خانه بیرون می زنم، در زیر باران
تا بفکنم، در کوچه ای، بی صبری ام را
بردارم از دوش این گلیم ابری ام را
تا بفکنم، در کوچه ای، بی صبری ام را
بردارم از دوش این گلیم ابری ام را
باران، باران
باران، باران
تا چشم چشمایی کند، ابر است و باران
بارانی از آن بی شکیبان، سوگواران
باران، باران
باران، باران
ازکوچه بر می گردم و این ابر بی صبر
با گام من، همراه من، ره می سپارد
در خویش می گریم شگفتا: این چه جادوست
ابری که خاموشانه بر ابری ببارد
See More
See Less