دلا نزدِ کسی بنشین، که او از دل خَبر دارد…
به زیرِ آن درختی رو، که او گل هایِ تَر دارد…
نه هر کِلکی شکر دارد… نه هر زیری، زبَر دارد…
نه هر چشمی نظَر دارد… نه هر بحری، گهر دارد…
به زیرِ آن درختی رو، که او گل هایِ تَر دارد…
نه هر کِلکی شکر دارد… نه هر زیری، زبَر دارد…
نه هر چشمی نظَر دارد… نه هر بحری، گهر دارد…
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناول ها…
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها…
بنال ای بلبلِ دستان!! ازیرا ناله مستان…
میانِ صخره و خارا اثر دارد… اثر دارد!…
اثر دارد، اثر دارد، اثر دارد، اثر دارد…
الا یا ایها الساقی، ادر کاسا و ناول ها…
که عشق آسان نمود!! اول ولی افتاد مُشکل ها…
به بویِ نافهی کاخر، صبا زان طره بگشاید…
زِ تابِ جعد مشکینش، چه خون افتاد در دل ها!!…
شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل…
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها…
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناول ها…
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
See Less