یه مشت خاطره از یه بی معرفت
یکی که حضورت براش بس نبود
تو قلبت یه احساسو بی خونه کرد
نباید بزاری بگیره دلت
تو روزای برفیه این شهر سرد
دلش سنگ بود ندید حالتو
چه راحت دلشو از این خونه کند
دوباره با چشم گریون عکساشو میبینی
دوباره با یاد حرفاش آروم نمیگیری
چشمات همش به ساعته تا که برگرده کنارت ، میدونم دلت طاقت نداره
اونی که ادعاش میشه هوایی قلبتو داره
میدونی دیگه خاطرات تو یادش نمیاره
احساست دیگه هر چی که باشه براش فرقی نداره
باور کن توی عمق نگاهش میگه دوست نداره
نباید بزاری شکستت بده
یه آدم که از جنس سنگه دلش
میذاشت پایه ضعفت همه عشقتو
دوست دارم هایی که گفتی بهش
نباید که افسرده شی بعد اون
مقصر نبودی واسه رفتنش
یه جوری بدی رفتو تنهات گذاشت
بفهمی دروغ بود دلبستنش
بفهمی دروغ بود دلبستنش
دوباره باز تنهایی قدم میزنی تو خیابون
دیونه میشی اگه ببینی یکی دیگه رو با اون
نمیتونی باور کنی که یکیو
داره کنارش ، میدونم دلت طاقت نداره
اونی که ادعاش میشه هوای قلبتو داره
میدونی دیگه خاطرات تو یادش نمیاره
احساست دیگه هر چی که باشه براش فرقی نداره
باور کن توی عمق نگاهش میگه دوست نداره
میدونم دلت طاقت نمیاره
میدونم دلت طاقت نمیاره
میدونم دلت طاقت نمیاره
See Less