حالا که نفس میکشم در هوات نخور غصه ماندنم را دگر
میخوام صدای خنده هات کنه گوش آسمونو کر
نترس جانم که دستانم جدا شدنی نیست ز دستانت
این عشق بماند تا ابد در قلبت امانت
تویی ماهم پریزادم نه یک دل که صد دل به تو دادم
بدان که در بند تو باشم آزاد آزادم
اگر که نمانم به تو نسپارم دلم را شوم مدیون دلت
تا هم نفسی هست برایم نفسی هست
تو دریای من باش منم ساحلت
نترس جانم که دستانم جدا شدنی نیست ز دستانت
این عشق بماند تا ابد در قلبت امانت
تویی ماهم پریزادم نه یک دل که صد دل به تو دادم
بدان که در بند تو باشم آزاد آزادم
میخوام صدای خنده هات کنه گوش آسمونو کر
نترس جانم که دستانم جدا شدنی نیست ز دستانت
این عشق بماند تا ابد در قلبت امانت
تویی ماهم پریزادم نه یک دل که صد دل به تو دادم
بدان که در بند تو باشم آزاد آزادم
اگر که نمانم به تو نسپارم دلم را شوم مدیون دلت
تا هم نفسی هست برایم نفسی هست
تو دریای من باش منم ساحلت
نترس جانم که دستانم جدا شدنی نیست ز دستانت
این عشق بماند تا ابد در قلبت امانت
تویی ماهم پریزادم نه یک دل که صد دل به تو دادم
بدان که در بند تو باشم آزاد آزادم
See Less