Roozbeh Bemani Esmet Ke Miad Cover Thumb

Esmet Ke Miad

اسمت که میاد حالم بد میشه
یه تریلی غم از روم رد میشه
مادرم میگه چته بیخودی
باز اسمش اومد دیوونه شدی
میگه چیه باز این حالت شده
خجالت بکش چهل سالت شده
میگه با خودش باز شد عین روح
زیره لب میگه این شب میره کوه
رفیقام میگن‌ بسه بیچاره
بعد پشتم میگن طفلی حق داره
پشتم از تو‌ توو مهمونی میگن
برمیگردم از گرونی میگن
اسمت که میاد همه بام بدن
انگار سره صف کتکم زدن
انگار نه انگار دیگه بزرگم
میرم بغل مادربزرگم

میرم بغلش‌ میلرزه جونم
میگه گریه کن دردت به جونم
گریه کن اگه غرقِ آتیشی
اما با گریه ام خالی نمیشی
میدونم اونم دلش رو هواست
اونم جوونیش یکیو میخواست
یکی که اسمش اونقد بزرگ نیست
یکی که قطعا بابابزرگ نیست
اسمت که میاد همه باهام بدن
انگار سر صف کتکم زدن
انگار نه انگار دیگه بزرگم
میرم بغل مادربزرگم

See More

See Less

More from Roozbeh Bemani