سردِ نگاهِ آینه تو چشم یخ بسته ی من
آوازه خونِ لعنتی یه حرف تازه تر بزن
بخون از اتفاقِ نو از تیتر روزنامه ی عصر
بسه دیگه خوندنِ از گدا و شاهزاده تو قصر
قافیه های افتضاح ترانه ها بی آبرو
بخون شاید با خوندت تاریخمون شِه زیرو رو
وعده های بی سرو ته دوست دارم های دروغ
پرسه تو کوچه های حار تو پایتختِ بی فروغ
آوازه خونِ لعنتی یه حرف تازه تر بزن
بخون از اتفاقِ نو از تیتر روزنامه ی عصر
بسه دیگه خوندنِ از گدا و شاهزاده تو قصر
قافیه های افتضاح ترانه ها بی آبرو
بخون شاید با خوندت تاریخمون شِه زیرو رو
وعده های بی سرو ته دوست دارم های دروغ
پرسه تو کوچه های حار تو پایتختِ بی فروغ
میگی میاد اونی که رفت از پس روزای سیاه
ساعت بیست و پنج شب روز سی و دوم ماه
بخون برای شاعری که مرگشو کسی ندید
برای اون پرنده ای که بی ترانه پر کشید
واسه شناسنامه ای که منتظر یه اسم شده
بخون واسه صداقتی که این روزا طلسم شده
صدای اره برقیا توی گوش درختا موند
کلاغ قصه رو بازم کسی به خونش نرسوند
تا کی می خوای امید بدی بگی قشنگه انتظار
یه حرف تازه تر بزن واسه دلای بیقرار
میگی میاد، اونی که رفت از پس روزای سیاه
ساعت بیست و پنج شب روز سی و دوم ماه
See Less