رفتی و گفتی که دعا کن برام ساده تر از همیشه بر میگردم
الان هزار و یک شبِ گذشته که هیچکسی ازت خبر نداره
یادته وقتِ رفتنت میگفتی این قصه مفقودالاثر نداره
چیزی که از تو واسه من آوردن فقط یه تابوت پُرِ اُستخونه
بدونِ تو چطور باید بفهمم که دست و پای تو کدومِ شونه؟!
کدوم اثر کدوم جنازه ای تو میون این همه تن و سر و دست؟!
خودت بهم بگو بجز پلاکت دیگه ازت برام نشونه ای هست
حالا بجای تو کنارِ عکست باید پلاکِ زخمی تو کفن کرد
باید برای اُستخونِ خاکیت پیرهنِ چند سالگیاتو تن کرد
تو ساده رفتی و چه سخت بی تو با یادت اون روزا نفس کشیدم
چشمام و بستم و هزار و یک شب رو صورتت دوباره دست کشیدم
کدوم اثر کدوم جنازه ای تو میون این همه تن و سر و دست؟!
خودت بهم بگو بجز پلاکت دیگه ازت برام نشونه ای هست
حالا بجای تو کنارِ عکست باید پلاکِ زخمی تو کفن کرد
باید برای اُستخونِ خاکیت پیرهنِ چند سالگیاتو تن کرد
حالا که اومدی یه اُستخونی که جمجمه شبیهِ سر نداره
گفتی که ساده بر می گردی اما نگفتی که دعام اثر نداره
See Less