Rastaak Saamet Cover Thumb

Saamet

یه نفر درد میکشه اینجا، تو اتاق همیشه تاریکش
چند وقته که هیچی یادش نیست، از رفیقای دور و نزدیکش
هیچکس حالشو نپرسیده، خیلی وقته که گم شده تو خودش
مثه یه دکه ی بدون جواز، چند ساله پلمپ شده رو خودش
همه چی تلخه توی خاطره هاش، زندگیش مثل زهر مار شده
یه غریبه است که تازه فهمیده، اتوبوس رو غلط سوار شده
صورتش صامت و سیاه و سفید، مثه آرتیستای قدیمی شده
تلخ و مغرور خسته و زخمی، مثه بغض علی کریمی شده
هرچی لرزید خم نشد مثه کوه، تا ترک خورد و مثه کوه هم ریخت
زندگیش تاب خورد و طوفان شد، وقتی بارون با باد رو هم ریخت رو هم ریخت

یه نفر درد میکشه اینجا، تو اتاق همیشه تاریکش
چند وقته که هیچی یادش نیست، از رفیقای دور و نزدیکش
هیچکس حالشو نپرسیده، خیلی وقته که گم شده تو خودش
مثه یه دکه ی بدون جواز، چند ساله پلمپ شده رو خودش
صورتش صامت و سیاه و سفید، سیاه و سفید

See More

See Less

More from Rastaak

Similar