Ragheb Shalat Cover Thumb

Shalat

ای که پهلو زده بر قرص قمر چشمانت
عالمی محو تماشای لب خندانت

من نگویم سخنی جز سخن از خنده ی
تو چه شود سر بگذارم به روی دامانت

نکند روزی بگویی سخنی از حالت
دلخوشم من به همین چند خبر از احوالت

همه ترسم شده چشمان گنهکار
کار رقیب نکند زلف تو بیرون برود از شالت

وای از چشم جادوگر تو کاش من بنشینم
بر تو ای جان که تو تاج سرمی پیش آ نیمه دیگرمی

جانم تو چه خوش نشسته ای به قلب ویرانم
از همان لحظه که دیدمت پریشانم

جانم تو چه خوش نشسته ای به قلب ویرانم
از همان لحظه که دیدمت پریشانم

ماهی به خدا دلیل زیبایی این راهی خوش
به حال من که تو با دلم همراهی

تو خودت شاهی جان جانانی نکند با من نمانی
تو خودت شاهی جان جانانی نکند با من نمانی

وای از چشم جادوگر تو کاش من بنشینم
بر تو ای جان که تو تاج سرمی پیش آ نیمه دیگرمی

جانم تو چه خوش نشسته ای به قلب ویرانم
از همان لحظه که دیدمت پریشانم

جانم تو چه خوش نشسته ای به قلب ویرانم
از همان لحظه که دیدمت پریشانم

جانم لحظه ای بدون تو نه نتوانم
جانم لحظه ای بدون تو نه نتوانم

See More

See Less

More from Ragheb