اومدم مثل یه ببر کینه توز حقمو بگیرمو شبانه روز
عقب شغال قاتل بودم …
بی خبر از اینکه با دیدن تو دیدن حالت خندیدن تو
خودمم قاتل این دل بودم …
عقب شغال قاتل بودم …
بی خبر از اینکه با دیدن تو دیدن حالت خندیدن تو
خودمم قاتل این دل بودم …
توی این جنگل قانون مرده همه چی رنگ جنون داره جنون
ما چی بودیم و چی هستیم الا
دوتا قرقاول غلتیده به خون
تف به اون ذات تباهی که نخواست
بگذرم با تو از این سد سیاه
اوف به اون سق سیاهی که نذاشت
بگذری با من از این شهر تباه
بوی خون فرا گرفته قصه رو طعم خون میده تمام کلمات
ای به جرم من مجازات شده همه ی قافیه های من فدات
تف به اون ذات تباهی که نخواست
بگذرم با تو از این سد سیاه
اوف به اون سق سیاهی که نذاشت
بگذری با من از این شهر تباه
اوف به اون سق سیاهی که نذاشت
بگذری با من از این شهر تباه
See Less