Mohsen Chavoshi Tagh Soraya Cover Thumb

Tagh Soraya

من جَلد تو هستم
بر بام تو هستم
تو شمس منی ، من
خورشید پرستم

مغرب همه اندوه
اندوه غروب ات
ای قبله مشرق
ثنا گوی تو هستم

ای نای گلویت
همچون نی‌داوود
حکم آنچه تو گویی
من لال تو هستم

گنجشک گلویم
شرحه‌است چو منصور
بر دار تو هستم
غربال تو‌ هستم

حیران تو گردد
آن‌کس که بدیدت
آن دم چو برفتی
صد بار شهیدت

می‌سوزم و نالم
چون آتش نمرود
باز آی گلستان
بر داغ عبیدت

ای طاق ثریا
طاقت بنماندست
ما را بستان از
این ولوله بازار

ای از سر لطفش
خوش در تو دمیده
هر دم که تو خواندیم
انگار نه انگار

ای سرمه کشیده
روز و‌شب ما را
ای سر ببریده
نشناخته ما را

پایان بده جانا
این آمد و شد را
راحت کن و بستان
این خوف و رجا را

See More

See Less

More from Mohsen Chavoshi