Mohsen Chavoshi Joorchin Cover Thumb

Joorchin

تویه تاریکیه شب
آه در جریان بود
زل زدم به آسمون
عینکم دودی شد
با صدای زنگ در
یهو بارون بارید
دستایه خونه پر از
گل داوودی شد
ماه از راه رسید
رویه راه پله نشست
دکمه هایه قلب من
دونه دونش گم شدند
گفتم این یه معجزست
خیره شد به آسمون
همه ی ستاره ها
دونه دونه گل شدند
مهربونی ای عشق
نازنینی ای عشق
آخرین تیکه ی این
جورچینی ای عشق
مهربونی ای عشق
نازنینی ای عشق
آخرین تیکه ی این
جورچینی ای عشق
نخ بادبادکمو
یه جوری وا میکرد
تا که هر جا خواستم
بتونم پر بکشم
یه جوری تشنم کرد
که میشد دریا رو
مثه یه لیوان آب
یه نفس سر بکشم
من چه میدونستم
اومده زود بره
چه غروبی داشتند
خنده هایه آخرش
موقع خداحافظی
یه تپش از قلبم
مثه پروانه نشست
رویه سنجاق سرش
مهربونی ای عشق
نازنینی ای عشق
آخرین تیکه ی این
جورچینی ای عشق
مهربونی ای عشق
نازنینی ای عشق
آخرین تیکه ی این
جورچینی ای عشق

See More

See Less

More from Mohsen Chavoshi