من و انتظار و کابوس تنهایی
من و حس اینکه هر لحظه اینجایی
دارم آیینه ها رو گم می کنم کم کم
تو رو هر طرف رو می کنم می بینم
نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
اگه این بهارم بر نگردی خونه
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
دارم از خودم با فکر تو رد میشم
دارم عاشقی رو با تو بلد می شم
نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
اگه این بهارم بر نگردی خونه
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
من و حس اینکه هر لحظه اینجایی
دارم آیینه ها رو گم می کنم کم کم
تو رو هر طرف رو می کنم می بینم
نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
اگه این بهارم بر نگردی خونه
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
دارم از خودم با فکر تو رد میشم
دارم عاشقی رو با تو بلد می شم
نگو از تو چشمام چیزی نمی خونی
تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی
اگه این بهارم بر نگردی خونه
دیگه چیزی از من یادت نمیمونه
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
منو رها کن از این فکر تنهایی
تو نرفتی نه تو هنوزم اینجایی
See Less