نازنین، مهربونِ من!
نازنین، بیرنگوریا!
از پیشم جایی نریا!
نازنین، ابروکمون!
امون، از چشمات امون!
هی منو با آشتی و بحث اینور و اونور نکشون!
آخرش از دستِ تو مجنون میشم، این خط، این نشون!
از اون دیدار اوّل، دلِ منو بردی!
زیادی قشنگی حقّ همه رو که خوردی!
انقده چشات قشنگه که میشه براش مُرد!
گُلی که برات گرفتم، تو رو دید و پژمُرد!
من که پسندیدمِت!
از اون دورا دیدمِت!
یواشکی خندیدنِت
وای منو کُشته!
ماهپیشونی، همزبون!
ابروکمون، مهربون!
رد میشی از کوچهمون
عطرِ تو منو کُشته!
میتونه، میتونه آب بشه ماه توو چشمِ تو!
میتونه دیوونه شه یه دنیا دل از عشقِ تو!
میتونی، میتونی ببینی توو آینه خورشیدو!
میشه توو چشمای تو مهشیدو شب با چِش دیدو!
این دلِ تنگ و تنها
دنبالته، تو امّا
میگن خبر نداری، نه برام شده معمّا!
دنبالتم، تو امّا
در میری هی تو از ما!
دنبالِ چی میگردی؟! نه برام شده معمّا!
عشقِ من آتیشپاره، آره چشای تو آتیش داره!
چشمِت آهوئه یکمیم گربهای قاطیش داره!
واسه چشمای تو اصن
میشه گفت صد تا غزل!
میشه ریخت زیرِ پای تو
گُلِ سرخ، بغل بغل!
وای نازی شیطونِ بلا!
موهاتم رنگِ طلا!
چی آورد چشمای تو
سرِ من اون اوّلا!
میتونه، میتونه آب بشه ماه توو چشمِ تو!
میتونه دیوونه شه یه دنیا دل از عشقِ تو!
میتونی، میتونی ببینی توو آینه خورشیدو!
میشه توو چشمای تو مهشیدو شب با چِش دیدو!
See Less