دارم آتیش می گیرم پای غمت…کاشکی هیچ موقع ندیده بودمت
کاشکی می شد روزای تلخو سوزوند…زندگی رو به عقب برگردوند
از همون روزی که خیلی خوش گذشت…بختِ من پَر زد و دیگه برنگشت
ما با هم خوش بودیم اما بیخودی…نمی دونم چرا تو عوض شدی
تمومِ زندگیمو زهر کردی…چرا با چشمای من قهر کردی
از اون روزی که رفتی از کنارم…منو انگشت نمای شهر کردی
کاش می دیدی شب تا صبح بیدارم…کاش می فهمیدی که دوسِت دارم
خوابو از چشمای من دزدیدی…شایدم از عاشقی ترسیدی
فکرِ تو تمومِ دنیای منه…شاهدم اشکِ تو چشمای منه
هنوزم رنگِ صداتو یادمه…دونه دونه خاطراتو یادمه
See Less