Farzad Farokh Khab Cover Thumb

Khab

در خواب تو را دیدم دیدم که اینجایی
عطرت مرا مست کرد گفتی که میمانی
چشمم به نگاهت بود دستت نوازش کرد
قلبی که تو را هر شب تا صبح ستایش کرد

چشمانِ تو مرهم بود بر زخم من ویرانه
عشقت مرا کور کرد دل شد یه دیوانه
دگر نبودی تو انگار که جانم رفت
لعنت به آن کَس که از تو جدایم کرد

به عهدی که شکسته شد
به جانی که خسته شد
که بعده تو قلبِ من
به روی هرکه بسته شد
به دستِ سرده تو قسم
که من هنوز همان کسم
که آرزو کنم یه روز به تو رسم

بگو چگونه سر کنم
ز عشقِ تو گذر کنم
چگونه از تو رد شوم
نه نشد که با تو بد شوم
ای کاش که از تو سرد شوم

به عهدی که شکسته شد
به جانی که خسته شد
که بعده تو قلبِ من
به روی هرکه بسته شد
به دستِ سرده تو قسم
که من هنوز همان کسم
که آرزو کنم یه روز به تو رسم

به عهدی که شکسته شد
به جانی که خسته شد
که بعده تو قلبِ من
به روی هرکه بسته شد
به دستِ سرده تو قسم
که من هنوز همان کسم
که آرزو کنم یه روز به تو رسم

See More

See Less

More from Farzad Farokh

Featured on

Similar