قد رعنای تو را بس تماشا کنم
دلبر می کشد مرا چرا حاشا کنم
ما نشسته در نظر نظرم چون تویی
دردم مجنون شده ام خبرم چون تویی
دلبر می کشد مرا چرا حاشا کنم
ما نشسته در نظر نظرم چون تویی
دردم مجنون شده ام خبرم چون تویی
از توی دردانه چه نازی می کشد دل
یکسره جانم را به بازی می کشد دل
رنگ به رخساره نمانده دگر از عشق
از توی دردانه چه نازی می کشد دل
یکسره جانم را به بازی می کشد دل
رنگ به رخساره نمانده دگر از عشق
تا تورو دیدم عشق یادم رفت
هرچه اندوخته ام دادم رفت
حکم هر بازی دل که تو بر اندازی دل
تو خودت میدانی خوب میسازی دل
از توی دردانه چه نازی می کشد دل
یکسره جانم را به بازی می کشد دل
رنگ به رخساره نمانده دگر از عشق
از توی دردانه چه نازی می کشد دل
یکسره جانم را به بازی می کشد دل
رنگ به رخساره نمانده دگر از عشق
See Less