تو رو آرزو نکردم
ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم
واسه من خیلی زیاده
ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم
واسه من خیلی زیاده
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد
خیی چیزا هست تو دنیا
که نمیشه آرزو کرد
تو رو تا یادمه از دور
از همین پنجره دیدم
بس که فاصله گرفتی
به پرستشت رسیدم
من گذشتم از تبی که
تو رو تو خونهام ببینم
راضیم به این که گاهی
تو رو میتونم ببینم
نه امیدی به سفر نیست
از همین فاصله برگرد
خیلی از فاصلهها رو
با سفر نمیشه پر کرد
عمری پای تو نشستم
که منو حالا ببینی
تو مث کوهی که باید
منو از بالا ببینی
تو رو آرزو نکردم
ته تنهایی جاده
آخه حتی آرزوتم
واسه من خیلی زیاده
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد
خیلی چیزا هست تو دنیا
که نمیشه آرزو کرد
See Less