گله کن یار شکیبا، زن زیبا گله کن
گله کن ای گُلِ تا لاله فریبا گله کن
گله کن، شِکوِهی جامانده از آن سینه بِران
گله کن، آن دل رنجیده تُهی با گله کن
گله کن ای گُلِ تا لاله فریبا گله کن
گله کن، شِکوِهی جامانده از آن سینه بِران
گله کن، آن دل رنجیده تُهی با گله کن
روز و شبی میگذرد
در دل تو، در دل من
خاطرهای مانده و بس
از نِگَهات، از تب من
از آتش عاشق تن
خاطرهای مانده و بس
گله کن یار شکیبا، زن زیبا گله کن
گله کن ای گُلِ تا لاله فریبا گله کن
گله کن، شِکوِهی جامانده از آن سینه بِران
گله کن، آن دل رنجیده تُهی با گله کن
کنار نبضم شبی سحر کن
دو چشم غرق در غم و بهانه تر کن
از اشتباه مرد عاشقت گذر کن
کنار نبضم شبی سحر کن
دو چشم غرق در غم و بهانه تر کن
غم گذشته را بسوز و بیاثر کن
گله کن یار شکیبا، زن زیبا گله کن
گله کن ای گُلِ تا لاله فریبا گله کن
گله کن، شِکوِهی جامانده از آن سینه بِران
گله کن، آن دل رنجیده تُهی با گله کن
See Less