Bahram Momken Cover Thumb

Momken

مغزمو سوراخ کن

تووش جرقه ی اول یه دنیای خوبه

من که یه ورق مچاله شدم که

ارزشم شده دست خطی که رومه

من خیلی وقته نوشتم اسممو رو بخار شیشه یِ قلبت

پس هستم تا وقتی که بیرونت سرده و تووت گرمه

منو پاکم نکن

این یه خواهش نیست این یه هشداره

دیگه گله ـَم از قدرت احمقا نیست

از سکوت مغزای هوشیاره

هرچند منو جامعه تردم کرد

ولی بیرونم سرده و قلبم گرم

هنوز با جای لگدای قانون تووی شیکمِ شهر

همدردم

منو میفمی یا نه

نگو نمیفهمی چون سادس

اون خیابونا حرفشو گفت با من

منم روی دیوارای شهرم آگهی کردم

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

صداتو ول کن کی می خونه باهام

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

صداتو ول کن کی می خونه باهام

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

تووی دنیای من نخواستن نتوانستنه

تووی دنیای تو چی ؟

واسه من زندگی بدون تغییر خود باختنه

تووی دنیای تو چی ؟

این زندگی مُردس

حاصلش همین تویِ افسردس

من یه لبم رو صورت چَک خوردت

دریاب وقت نیست

اگه آسمون آبی میخوای

هوشیاری و بی خوابی میخوای

کلاً اگه توو زندگی جایی میخوای

واسه قافیشَم همراهی میخوای

این اتفاق خوب افتادنیه بندازش لعنتی

که منو و تو بدجوری نَسَخ یه تغییریم

چرا هنوز پِی تقدیریم ها

صداتو ول کن کی می خونه باهام

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

صداتو ول کن کی می خونه باهام

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن

واسه رُخ دادن

صداتو ول کن کی می خونه باهام

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

صداتو ول کن کی می خونه باهام

به یه اتفاق خوب نیازمندیم واسه افتادن واسه رخ دادن

See More

See Less

More from Bahram

Featured on

Similar