تو رو خواستم مثل تقدیر فراتر از ارادم بود
فراموش میشدم چون که همیشه تو رو یادم بود
تو رو خواستن شبیه خون توی رگ هام پیچیده
عذاب تو و دردامو به بغضم هویت میده
فراموش میشدم چون که همیشه تو رو یادم بود
تو رو خواستن شبیه خون توی رگ هام پیچیده
عذاب تو و دردامو به بغضم هویت میده
نه به این همه تنهایی
نه به بغض اعتراض دارم
به اندازه ی خوبیهات به دردت هم نیاز دارم
نه به این همه تنهایی
نه به تو اعتراض دارم
به اندازه ی خوبیهات به دردت هم نیاز دارم
به دردت هم نیاز دارم …
میسوختم تا مبادا که یه آن گمشی تو تاریکی
کجا به جز کنار من به عشق من نزدیکی
الان که غرق تقصیری نگو بم که تو رو باختم
خود من این بت و از تو توی ذهن همه ساختم
تو بخشی از منی هر چند تمامش انتظار بوده
روی شخصیتم انگار غمت تاثیر گذار بوده
نه به این همه تنهایی
نه به بغض اعتراض دارم
به اندازه ی خوبیهات به دردت هم نیاز دارم
نه به این همه تنهایی
نه به تو اعتراض دارم
به اندازه ی خوبیهات به دردت هم نیاز دارم
به دردت هم نیاز دارم …
See Less