Babak Jahanbakhsh Hich Cover Thumb

Hich

مادر رنج و پدر خوانده ی آوارگیم
خسته از آنچه که آمد به سر زندگیم
حیرت انگیز ترین فاجعه ی این برهوت
یک پشیمانی بی فایده در حین سقوط

شرح دلگیر ترین منظره برگ و باد
سفره خالی و مشق شب بابا نان داد
من یگانه هیچم و از هیچ پرم
چون سکوت آمده ام تا به کسی بر نخورم

شعر تلخی شده ام دیوانی از دلواپسی
از مصیبت نامه ها فالی نمیگیرد کسی

رو به این منظره بی سر و ته حیرانم
کفر نباشد گویی از چشم خدا پنهانم
ای خوشانم که در بی خبری سر کردم
کاش میشد به همان بی خبری برگردم

من یکان عدد هیچم و از هیچ پرم
چون سکوت آمده ام تا به کسی برنخورد
شعر تلخی شده ام دیوانی از دلواپسی
از مصیبت نامه ها فالی نمیگیرد کسی

See More

See Less

More from Babak Jahanbakhsh