وقتی درُ محکم بستی تا خود صبح گریه کردم
خاطرات رو دوره کردم
کاشکی میذاشتی برگردم
منو تنهایی ی شهر
منو بی حالی و تب
با یه خودکار رو به شب
بیدارم من کل شب
من که آدم بدی نبودم
من که آدم بدی نبودم …
بی تو سردرد و جنون
بی تو بارون و خزون
بیا برگرد سمت من
یه بار دیگه بمون
بی تو دستام سرد سرده
بی تو چشمام گریه کرده
بی تو قلبم پرِ درده
بی تو رنگم زرد زرده
(علیشمس)
یه جوری رفت و درم بست
که هنوز صدای در تو سرم هست
اینو فهمیدم همون لحظه
که هرکی سنگدل تره برندس
حتی ندارم نفس خستس مغزم
میخونه مثل قفس در بستس
تلخ شده واسه من هر لحظ
نمیدونم عشقی تو دلش اصلا هست
اگه چشمام کبودن
فقط واسه اینه که آدما حسودن
هر موقع که نبودم پشتم
زدن، منو تو دل تو کشتن فقط
تعریفاشون از صدتا فحش بدترن
فهمیدم که خودیا از همه دشمن ترن
منو پیچیدن و خودشون به سمتت اومدن
اونا که فکر میکردم از همه خوش قلب ترن
(مهدی جهانی)
بیا فکر کن اولشیم، مثلا روز اوله
بیا برگرد ببین بی تو واقعا حال من بده
میون اون همه آدم من تورو انتخاب کردم
هرجا رفتم بدون تو یه کاری کردی برگردم
من که آدم بدی نبودم
من که آدم بدی نبودم …
بی تو سردرد و جنون
بی تو بارون و خزون
بیا برگرد سمت من
یه بار دیگه بمون
بی تو دستام سرد سرده
بی تو چشمام گریه کرده
بی تو قلبم پرِ درده
بی تو رنگم زرد زرده
See Less