به اشک بی کرانه ام نگاه کن، نرو
به تلخی ترانه ام نگاه کن، نرو
به روزهای تیره از غبار آه و درد
به هق هق شبانه ام نگاه کن، نرو
ببین که التماس نعره می زند ز واژه واژه سکوت من
نرو که با حلول رفتن اَت، طلوع می کند سقوط من
نرو که رفتن تو آفتاب را، از این کرانه می برد به دورها
نرو بمان که کوچه خسته است، ز خاطرات زخمی عبورها
به اشک بی کرانه ام نگاه کن، نرو
به تلخی ترانه ام نگاه کن، نرو
ببین کنار جاده صف کشیده اند، امیدوار ماندن اَت
بنفشه ها و بیدها
نرو که پیش چشم یاس ها، به یاس ها بدل شود امیدها
نگاه کن کبوتران جلد خانگی، از این غریبگی، شکسته، خسته اند
کشیده سر زیر بال خویش، ز خشم، از تو چشم بسته اند
به اشک بی کرانه ام نگاه کن، نرو
به تلخی ترانه ام نگاه کن، نرو
به تلخی ترانه ام نگاه کن، نرو
به روزهای تیره از غبار آه و درد
به هق هق شبانه ام نگاه کن، نرو
ببین که التماس نعره می زند ز واژه واژه سکوت من
نرو که با حلول رفتن اَت، طلوع می کند سقوط من
نرو که رفتن تو آفتاب را، از این کرانه می برد به دورها
نرو بمان که کوچه خسته است، ز خاطرات زخمی عبورها
به اشک بی کرانه ام نگاه کن، نرو
به تلخی ترانه ام نگاه کن، نرو
ببین کنار جاده صف کشیده اند، امیدوار ماندن اَت
بنفشه ها و بیدها
نرو که پیش چشم یاس ها، به یاس ها بدل شود امیدها
نگاه کن کبوتران جلد خانگی، از این غریبگی، شکسته، خسته اند
کشیده سر زیر بال خویش، ز خشم، از تو چشم بسته اند
به اشک بی کرانه ام نگاه کن، نرو
به تلخی ترانه ام نگاه کن، نرو
See Less