Emad Ghavidel Nasle Man Cover Thumb

Nasle Man

تو این شرایط که روزای سختمون نزدیکه
بذار بخونم از حال و روز نسلی که
نه حاضره انقلابی دیگه تن بده بهش
نه واسه یه جنگ دیگه تنگه دلش
نسلی که حاظره با ترس و دلهره زنگ بزنه
با بی بی سی درد و دل کنه
نسلی که مثل یه دسته غاز وحشی
به محض اینکه ببینه بازه پرچین
اوج میگیره ولی میزنه دائما جیغ
نسلی که غربتو به خونه داده ترجیح
نسلی که سرکشه مثل باد منجیل
اما دل بریدن نبود ساده همچین
منم یه غاز وحشی زمونه بال من چید
شنیدی که میگن لایق خلایق هر چی
عرق بریز و کار کن تو هوای شرجی
و باز خونوادت نداره خرجی

زمونه همه ی ذوق من رو کشت داغون کرد
این تن خستم رو مشت بارون کرد
من امروز به دیروزم غبطه میخورم
فردا برای امروزم گریه میکنم
من نمیتونم از این با حس تر بخونم
یه نسل سوختم بذار تو خاکستر بمونم
یه نسلم که پدرم رو کشتن
ولی قرار نیست همیشه توی کالسکم بمونم

آدم وقتی تو جوونی ذوقش میمیره
واسه ادامه ی زندگی عقش میگیره
تو کل جوونی رو وقتی صبوری میکنی
وقتی که پیر میشی تازه جوونی میکنی
جوونی فقط قدم زدن تو بالای شهر بود
با سیگاری که واسه آرامشم دود میشد
و منم الاف و حالا چشم کور
که واسه رفتن باید اماده شم
منه جوون چه کنم وقتی عرصه تنگه
وقتی فقط صحبت تحریم و ترس جنگه
نه که فک کنی وطن واسم اهمیت نداره
اما چی بدست میارم از نبردی احمقانه
من یه نسلم که از هر چی جنگ خستم
من یه نسلم که خیلی تنگ دستم
من یه نسلم که صبح و ناشتا کار میکردم
شب که میشه باز توی آشغالا میگردم

زمونه همه ی ذوق من رو کشت داغون کرد
این تن خستم رو مشت بارون کرد
من امروز به دیروزم غبطه میخورم
فردا برای امروزم گریه میکنم
من نمیتونم از این با حس تر بخونم
یه نسل سوختم بذار تو خاکستر بمونم
یه نسلم که پدرم رو کشتن
ولی قرار نیست همیشه توی کالسکم بمونم

من مادرم سوخت توو شعله ی انقلاب
جلوی زندان رسید به نقطه ی انجماد
پدر مرد ندارم عقده ی انتقام
اهمیت بدین به جای مرده به زنده ها
بگو الان راه حل موثر چیه
تو بهم بگو بدونم مقصر کیه
آمریکا یا انگلیس موزی خودشیرین
اینا هم نباشن اسیر روسیه و چینیم
من با هیچکس ندارم پدر کشتگی
چرا باید به خونوادم بدم گشنگی
من با همتونم، یخورده بی کار بشینین
همین جوری بین ماها دیوارکشیدین
ما انقلاب دیدیم ما اعدام فله ای
دیدیم خسته از جنگُ اعلام حمله ایم
ما نسل صلح یم نسل آرامشیم
نسل ی که زمونه حق مارو بالا کیشد

زمونه همه ی ذوق من رو کشت داغون کرد
این تن خستم رو مشت بارون کرد
من امروز به دیروزم غبطه میخورم
فردا برای امروزم گریه میکنم
من نمیتونم از این با حس تر بخونم
یه نسل سوختم بذار تو خاکستر بمونم
یه نسلم که پدرم رو کشتن
ولی قرار نیست همیشه توی کالسکم بمونم

See More

See Less

More from Emad Ghavidel

Similar