Habib Nafas Cover Thumb

Nafas

نفسم گرفت از این شب، در این حصار بشکن
در این حصار جادویی، روزگار بشکن

چو شقایق، از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون، صلابت صخره کوهسار بشکن

تو که ترجمان صبحی، به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن

شب غارت تتاران، همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی، این سایه دیوسار بشکن

ز برون کسی نیاید، چو به یاری تو، اینجا
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن

بسُرای تا که هستی، که سرودن است بودن
به ترنمی، دژ وحشت این دیار بشکن

See More

See Less

More from Habib

Featured on