عاشق که باشی یار میخواهی فقط
آشفته ای دیدار میخواهی فقط
عقل از سرم برده ای جنونم را ببین
تو عاشقی بیمار میخواهی فقط
هی با خیالش فکر فردا میکنی
چشمانت را غرق دریا میکنی
عاشق که باشی برای دیدنش
یه شهر را یکباره شیدا میکنی
این بیقراری یادگاری از عشقت ماند
اینجای خالی تنم را چه بد لرزاند
افسوس بی تو در وجود من آشوب است
چشمانه من از فراغت دگر کور است
بمیرد تو عشقت در این جان من
منی که بدون تو دیوانه ام
چه دردیست نگاهت در خانه ماند
که بی تو شدم من یه بی خانمان
این بیقراری
یادگاری از عشقت ماند
این جای خالی
تنم را چه بد لرزاند
افسوس بی تو در وجود من آشوب است
چشمانه من از فراغت دگر کور است
آشفته ای دیدار میخواهی فقط
عقل از سرم برده ای جنونم را ببین
تو عاشقی بیمار میخواهی فقط
هی با خیالش فکر فردا میکنی
چشمانت را غرق دریا میکنی
عاشق که باشی برای دیدنش
یه شهر را یکباره شیدا میکنی
این بیقراری یادگاری از عشقت ماند
اینجای خالی تنم را چه بد لرزاند
افسوس بی تو در وجود من آشوب است
چشمانه من از فراغت دگر کور است
بمیرد تو عشقت در این جان من
منی که بدون تو دیوانه ام
چه دردیست نگاهت در خانه ماند
که بی تو شدم من یه بی خانمان
این بیقراری
یادگاری از عشقت ماند
این جای خالی
تنم را چه بد لرزاند
افسوس بی تو در وجود من آشوب است
چشمانه من از فراغت دگر کور است
See Less