بنگر به دل عصیان زده ام از سرکشیش رها شد و رام تو من
نفسی بگشا دیوانه مرا در مطلع هر ترانه اش نام تو من
مستانه روم گم هم نشوم چون چشم دلم تو نام و نشانش بشمارد
بیخوابی من درمان بشود تنها در عادت خیالت بگذارم
قد زیبایی تو ترانه دارم شعله ات خشکه ز تو زبانه دارم
دیدنت پنجره ای که مست دریاست باده این منظره گیراست
نفسی بگشا دیوانه مرا در مطلع هر ترانه اش نام تو من
مستانه روم گم هم نشوم چون چشم دلم تو نام و نشانش بشمارد
بیخوابی من درمان بشود تنها در عادت خیالت بگذارم
قد زیبایی تو ترانه دارم شعله ات خشکه ز تو زبانه دارم
دیدنت پنجره ای که مست دریاست باده این منظره گیراست
اندازه من پیمانه بزن باقی همه نگفته بهتر
من مست توام دردانه منه باقی همه نگفته بهتر
اندازه من پیمانه بزن باقی همه نگفته بهتر
من شمع توام پروانه من باقی همه نگفته بهتر
قلبم زنده ماند ز تپش های دل توست
موج من اسیر دست ساحل توست
به تو سوگند به تو سوگند که گدای کوچه تو پادشاه است
جز تو هر درست دیگر اشتباه است به تو سوگند
اندازه من پیمانه بزن باقی همه نگفته بهتر
من مست توام دردانه منه باقی همه نگفته بهتر
اندازه من پیمانه بزن باقی همه نگفته بهتر
من شمع توام پروانه من باقی همه نگفته بهتر
See Less