بیا بازم تو رویاها با هم دیگه بریم شمال … دلم خوشه یه بار دیگه به این خیالای زلال
منو ببر تا آخر جاده ی چالوس ببرم … تا شیشه ی بارونیِ خیسِ اتوبوس ببرم
منو ببر تا گم شدن تو اون چشای بیقرار … تا ساختنِ قصرِ شنی رو ساحلِ دریاکنار
منو ببر تا آخر جاده ی چالوس ببرم … تا شیشه ی بارونیِ خیسِ اتوبوس ببرم
منو ببر تا گم شدن تو اون چشای بیقرار … تا ساختنِ قصرِ شنی رو ساحلِ دریاکنار
بیا بازم بریم شمال به ساحلی که بلدیم … مثلِ همون روزایی که تو جنگلاش قدم زدیم
شاید یه حسِ گمشده اونجا به یادمون بیاد … خسته ام از خسته شدن، دلم از این روزا میخواد
بیا بازم آتیش بشیم رو تنِ ساحلِ خزر … دلم از این دنیا پُره، منو ببر! منو ببر
یه عُمره جاده ی شمال منتظرِ عبورِ ماست … با من بخون که لحظه ی گم شدنِ خاطره هاست
See Less