هنوز عکس فردین به دیوارشه
هنوز پرسه تو لالهزار کارشه
تو رویاش هنوز هم بلیت میخره
میگه این چهارشنبه رو میبره
تو جیبهاش بلیتهای بازندگی
روی شونههاش کوهه این زندگی
حواسش تو سی سال پیش گم شده
دلش زخمی حرف مردم شده
هنوز پرسه تو لالهزار کارشه
تو رویاش هنوز هم بلیت میخره
میگه این چهارشنبه رو میبره
تو جیبهاش بلیتهای بازندگی
روی شونههاش کوهه این زندگی
حواسش تو سی سال پیش گم شده
دلش زخمی حرف مردم شده
سر کوچه ملّی یه مرده یه مرد
که سی سال پیش ساعتش یخ زده
نمیدونه دنیا چه رنگی شده
نمیدونه کی رفته کی اومده
سر کوچه ملّی یه مرده یه مرد
تو یه پالتوی کهنهی عهد بوق
داره عابرها رو نگاه میکنه
که رد میشن از کوچههای شلوغ
هنوز عکس فردین به دیوارشه
خراباتی خوندن هنوز کارشه
یه عالم ترانه تو سینهش داره
قدمهاشو تو لالهزار میشمره
دلش از تئاترهای بسته پره
چشهاش از نگاههای خسته پره
هنوز فکر چهارشنبهی بردنه
یه عمره که باختهاشو رج میزنه
سر کوچه ملّی یه مرده یه مرد
که سی سال پیش ساعتش یخ زده
نمیدونه دنیا چه رنگی شده
نمیدونه کی رفته کی اومده
سر کوچه ملّی یه مرده یه مرد
تو یه پالتوی کهنهی عهد بوق
داره عابرها رو نگاه میکنه
که رد میشن از کوچههای شلوغ
See Less