آبی که از این دیده چو خون میریزد
خون است
بیا، ببین که چون میریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند
پیداست که خون من چه برداشت کند
دل میخورد و دیده برون میریزد
دل میخورد و دیده برون میریزد
خون است
بیا، ببین که چون میریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند
پیداست که خون من چه برداشت کند
دل میخورد و دیده برون میریزد
دل میخورد و دیده برون میریزد
آبی که از این دیده چو خون میریزد
خون است
بیا ببین که چون میریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند
دل میخورد و دیده برون میریزد
دل میخورد و دیده برون میریزد
میروی و گریه میآید مرا
میروی و گریه میآید مرا
میروی و گریه میآید مرا
گریه میآید مرا
گریه میآید مرا
اندکی بنشین اندکی بنشین
که باران بگذرد
میروی و گریه میآید مرا
اندکی بنشین اندکی بنشین
که باران بگذرد
See Less