سر تا پا آتشی شعله میکشی
می چرخی می رقصی این چنین
خاکستر می کنی می سوزی مرا
می چرخی می رقصی این چنین
می چرخی می رقصی این چنین
خاکستر می کنی می سوزی مرا
می چرخی می رقصی این چنین
تو می چرخی جنون می آید
ز دریا موج خون می آید
تو می رقصی چنین لیلی وار
که او از جلوه تا برون میآید
می خندانی مرا می گریانی ام
عاشق شیدا این چنین
از آتش آب من ، در آب آتشم
می لرزم می سوزم این چنین
تو می رقصی تو می رقصانی
چو مستانی تو میمستانی
میان آسمان خونین
چنان رعدی که میبارانی
چنان رعدی که میبارانی
تو می چرخی زمان می چرخد
شعور کهکشان می چرخد
تو هشیاری مثال مستان
زمین و آسمان می چرخد
شب از عطر تو مست و شیداست
حضور لحظه ها بی همتاست
جهانی را تو می رقصانی
درون تو خدا هم پیداست
سر تا پا آتشی شعله میکشی
می چرخی می رقصی این چنین
خاکستر می کنی می سوزی مرا
می چرخی می رقصی این چنین
تو می چرخی جنون می آید
ز دریا موج خون می آید
تو می رقصی چنین لیلی وار
که او از جلوه تا برون میآید
See Less