Mohsen Chavoshi Shah Maghsood Cover Thumb

Shah Maghsood

این جنگل چوب خورده تو نعره های خفیفش شیر لگد خورده داره
دریاست دریای تابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی داشته برداشته و بذل کرده
از تشنگی نصفه جونه این مشک دستاشو عمری نذر ابوالفضل کرده
این صورت استخونی از فقر سیلی که می خورد دردو فراموش می کرد
البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت خورشید و خاموش می کرد
روحی که رو موج اف ام میشست کنج اتاق و سرگرم بخت خودش بود
لبخند می زد به آفت سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
ای چرک رو اسکناسا ارابه ی ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
پیجامه ی بی ادامه چشم انتظار یه نامه تسیبح و سجاده بابا
ای سرفه های پر از دود ویرونه ی شاه مقصود از سکه افتاده بابا
میگفت جاهل که بودم عمر عزیزم هدر شد توی صف سینما ها
میگفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم توی تئاتر شما ها
میگفت ده سال هر روز راه دوا خونه هارو ترک موتور گریه کرده
از اون سر چاله میدون تا این سر توپ خونه با توپ پر گریه کرده
میگفت ما مرغ شامیم حالا یا بزم عروسی یا مجلس سوگواری
میگفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیه اسب کالسکه است و گاری
میرفت و میگفت پشت لبخند سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
میگفت از من گذشته میرفت و میگفت امشب مهمون ناخونده دارم
ای چرک رو اسکناسا ارابه ی ناشناسا پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده قربانی جنگ بابا
ای آخرین شاهنامه افسانه ی بی ادامه بی سنگ و کباده بابا
تنهائی پرده خونا ته مونده ی پهلونا از اسب افتاده بابا

See More

See Less

More from Mohsen Chavoshi

Featured on