Amirabbas Golab Banoo Jan Cover Thumb

Banoo Jan

تو اگر دست نجنبانی
دلم پیر شود
طفل نوپای غزل باز
زمین گیر شود
بیقرارم که به دست آورمت
من یا نه
ترسم از دست روی و
تا ابد دیر شود
همه تقدیر جهان بی تو
نمی ارزد هیچ
جز نگاه تو نگاهی
که نمی ارزد هیچ
اندکی فرصتِ شادی که
در این دنیا هست
بی تو این شادی و غمها و جهان
یکجا هیچ

بانو جان
فرفری موی غزل ساز منی
بانو جان
عشق خاموش غزلهای منی
بانوجان
تو از این حال دلم بی خبری
بانو جان
جز دل من به کسی دل ندهی

بانو جان ، بانو جان، بانو جان

دل من گرمای دست
تو را می‌خواهد
برق اغواگر چشمان
تو را می‌خواهد
باد هم اغوای این همه
موی فر شد
موی فردار غزل دار
تو را می‌خواهد

من شدم دربدر
یک بله از لبهایت
بس که یک عمر نشستم
که بگویی شاید
اینهمه ناز نکن
من چه گناهی کردم
که شدم عاشق آن
روی چو قرص ماهت

بانو جان
فرفری موی غزل ساز منی
بانو جان
عشق خاموش غزلهای منی
بانوجان
تو از این حالِ دلم بی خبری
بانو جان
جز دل من به کسی دل ندهی

فرفری موی غزل ساز منی
بانو جان
عشق خاموش غزلهای منی
بانوجان
تو از این حال دلم بی خبری
بانو جان
جر دل من به کسی دل ندهی

See More

See Less

More from Amirabbas Golab