باور نکن که از غم و دلتنگی تو غافلم
نگو که بی رحم و بدم اگه یه وقت حرفی زدم
منو ببخش که پیش تو برای آشتی اومدم
عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم
سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم
عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم
سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم
هوای عادتم شدی خودی تر از خودم شدی
غریب شدم وقتی که تو از قصه ی من کم شدی
محتاج آشتی با توام ای خوب گلتر از گلم
با نفست پر کن منو از نفست خالی شدم
عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم
سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم
عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم
سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم
آدم عاشق آدمه خدای بی خطا که نیست
از گرم و سرده عاشقی آسوده و رها که نیست
منم مث آینه ی تو گاهی کدر میشم و تار
امروز که صافم و زلال دیروزمو به روم نیار
منم مث آینه تو گاهی کدر میشمو تار
امروز که صافم و زلال دیروزمو به روم نیار
عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم
سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم
عاشقترین تو منم از تو مگه دل میکنم
سایه نگیر از سر من سایه نشین تو منم
See Less