Aref Pishmarg Cover Thumb

Pishmarg

تو از یک برگ میگفتی
من اونو باغ میکردم
همیشه کمترین هارو
زیاد اغراق میکردم

همیشه در کنار تو
حضور من دو حالت داشت
یا جونم این وسط بود‌ُ
یا احساسم دخالت داشت

تا یه قله نشون میدی
میگم وقت صعودم هست
بگو تا پیش مرگت شم
توانش در وجودم هست

من اونقدر اومدم با تو
نمیتونم که برگردم
من از یک ترس اینجوری
تو رو محکم بغل کردم

با آغوشم دور تو
دارم دیوار می‌بندم
چه ابری توی چشمامه
بری رگبار می‌بندم

شاید روزی بگی میخوام
برم یه گوشه تنها شم
برو اما بعیدم نیست
همون دور و ورا باشم

تا یه قله نشون میدی
میگم وقت صعودم هست
بگو تا پیش مرگت شم
توانش در وجودم هست

من اونقدر اومدم با تو
نمیتونم که برگردم
من از یک ترس اینجوری
تو رو محکم بغل کردم

See More

See Less

More from Aref

Similar