من از صدای گریهٔ تو
به غربت بارون رسیدم
تو چشات باغ بارون زده دیدم
چشم تو همرنگ یه باغه
تو غربت غروب پاییز
مثل من از یه درد کهنه لبریز
به غربت بارون رسیدم
تو چشات باغ بارون زده دیدم
چشم تو همرنگ یه باغه
تو غربت غروب پاییز
مثل من از یه درد کهنه لبریز
با تو بوی کاگل و خاک
عطر کوچهباغ نمناک
زنده میشه
با تو بوی خاک و بارون
عطر پیر یک گلابدون
زنده میشه
تو مثل شهر کوچک من
هنوز برام خاطره سازی
هنوزم قبلهٔ معصوم نیازی
تو مثل یاد بازی من
تو کوچههای پیر و خاکی
هنوزم برای من عزیز و پاکی
چشمات ادامهٔ غروبه
غروب شهر خستهٔ من
تو چشات کهنهها رو تازه کردم
تو مثل یک پل عبوری
طلوع قلههای دوری
مثل گل عاشق شبنم و نوری
با تو بوی کاگل و خاک
عطر کوچه باغ نمناک
زنده میشه
با تو بوی خاک و بارون
عطر پیر یک گلابدون
زنده میشه
صدای تو صدای بازی
تو کوچههای پر غباره
لحظهٔ دویدن و ترس فراره
قصهٔ خوشبختی دیروز
به چشم من مثل سرابه
موندنت برای من تعبیر خوابه
See Less