Abbas Ghaderi Ziyarat Cover Thumb

Ziyarat

پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت
برگشتنی یه دختری خوشگلو با محبت
همسفر ما شده بود همراهمون میومد
به دستو پام افتاده بود این دل بی مروت
میگفت برو بهش بگو
آخه دوسش دارم بی گفتگو
هر چی میخواد بشه بشه
هرچی میخواد بگه بگه

هرچی میخواد بگه بگه

راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم
راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم
تو زواری پسر چقد نادونی اومدی زیارت یا که چشم چرونی
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفلو دخیل که بستم
بعد خدا من تورو میپرستم
راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم
راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم
تو زائری پسر چقد نادونی اومدی زیارت یا که چشم چرونی
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفلو دخیل که بستم
بعد خدا من تورو میپرستم

راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم
راز دلم رو گفتم اینو جواب شنفتم
تو زواری پسر چقد نادونی اومدی زیارت یا که چشم چرونی
گفتم به اون زیارتی که رفتم
قسم به اون عبادتی که کردم
قسم به اون قفلو دخیل که بستم
بعد خدا من تورو میپرستم

See More

See Less

More from Abbas Ghaderi

Featured on

Similar